در این نوشتهی علمی با تمرکز به پیشنهاد های متخصصان، به پژوهش تمجید همدلی، انواع ارتباط ها همدلانه، راههای رسیدن به همدلی و حصول به هماهنگی با دیگران میپردازیم.
صاحب نظران معتقدند، همدلی توانمندی هست که وجود آن را از اول مشاوره خانواده در مشهد سالهای زندگی در کودک میتوان مشاهده کرد. از نخستین سالهای زندگی، بسیاری از رفتارهای کودک حاکی از این واقعیت میباشد که او قدرتمند به ادراک دیگر افراد هست و میتواند با آن ها همدلی کند. با وجود این افراد مختلف از لحاظ توان و قصد به همدلی کردن با سایرافراد متفاوتاند. تفاوت مو جود در قصد به همدلی در افراد مختلف به روش تربیت کودکان از جانب والدین در خانواده بستگی داراست. درصد قابل توجهی از رفتارهای همدلانه خردسال ها از طریق تماشای طریق برخورد نشان دادن اطرافیان در مقابل درماندگی دیگران شکل میگیرد. خردسال ها با تاسی از آن چه که می بینند دسته رفتارهایی از واکنشهای حاکی از همدلی را در خود به وجود میآورند. از جهت دیگر ما شاهد این واقعیت هستیم که با بزرگتر شدن کودکان و ورود آنها به جامعه، توان همدلی در افراد کاهش مییابد و این یک کدام از والا ترین مشکلات جامعه صنعتی میباشد. در جوامع امروزی به دلیل ماشینی شدن زندگی و کمتر ارزش دادن به ارتباطات میان فردی، دامنه ارتباطات در میان فردی محدودتر شده و در این محدوده نیز هر کدام از ما آن قدر درگیر مسایل شخصی خویش هستیم که فرصتی برای با هم بودن پیدا نمیکنیم. یا آن قدر ارتباطات مرزبندی شدهاست که در هنگام وقوع خطاها خواه به دلیل احترام گذاردن به وقت سایرافراد و خواه به دلیل عدم متکی بودن نتایج از این تمدن به خود اجازه نمیدهیم مسایل خود را با سایرافراد در میان بگذاریم. بدین ترتیب روز آپ تو دیت از میزان توان همدلی ما با دیگر افراد کمتر میشود. اینک که به نقش لبریز عنایت همدلی پی بردهایم ممکن میباشد این سوال در ذهن شما شکل بگیرد که همدلی چیست؟ و چگونه میقدرت این توان را در خود پرورش داد؟
تعریف همدلی
همدلی نوع خاصی از توجه داشتن به نگرش دیگری است؛ به این معنا که «فرد از طریق شعور واکنشهای عاطفی بقیه افراد، واکنشهای عاطفی از خود علامت می دهد که به آن همدلی می گویند.» دانشمندان معتقدند، همدلی دو جزء شناختی و یک جزء عاطفی دارد. اجزای شناختی همدلی عبارتند از بضاعت در شناسایی و نام گذاری حالات سایرافراد و توانایی در پیش گویی زدن نگرش شخص دیگر. جزء عاطفی آن عبارت میباشد از توان در آرم دادن پاسخ عاطفی مناسب به منظور برقراری رابطه ها همدلانه.
فرد باید بتواند خود را به جای دیگران بگذارد، امور را از بینش آنان ببیند و از خود بپرسد که درصورتیکه من به جای او و در شرایط او بودم چه رمانتیک داشتم؟ شرط ما یحتاج برای انجام چنین کاری خودآگاهی هست. زمانی شما ویژگیها، موفقیتها و باختهای خود را شناختید آنان را پذیرفتید و به خود به عنوان یک «انسان ها باارزش» احترام گذاشتید، سپس می توانید دیگران را با همان وضعیتی که هستند با کل نقاط ضعف و قوت شان بپذیرید و به آن ها احترام بگذارید.
از دیگر وضعیت ما یحتاج برای تولید همدلی فی مابین افراد، اعتماد متقابل هست، به عبارت دیگراعتماد متقابل وقتی به وجود میاید که طرفین درگیر دربارهی، نسبت به همدیگر یک دلی، آسایش و امنیت خاطر داشته باشند و این متکی بودن نتایج نمیشود مگر با شناخت تفاوتهای فردی و احترام گذاردن به آن تفاوتهای در میان فردی و تأثیر آن در برقراری رابطه ها همدلانه .
ارتباط ها همدلانه
محققان بر این باورند که دو عامل اصلی تفاوتهای در میان فردی، در ابتدا تفاوت در ساختار ژنتیکی افراد و آنگاه تفاوت در حوالی زندگی آنان هست.
هر فرد ساختار ژنتیکی خاص خود را دارد و هر خانوادهای سبک، نحوه زندگی، طریق تربیتی منحصر به خود را داراست. خانوادهها مبنی بر شیوه تربیتی متنوع، خردسال ها متفاوتی تربیت می کنند. فضا مدرسه، دوستان، همسالان هر یک به گونهای خاص در چگونگی رشد شخصیت ما تاثیر میگذارند و فرهنگ حکم کننده بر جامعه و طبقه اجتماعی خاصی که هریک از ما در آن قرار گرفتهایم خود بر به چه شکل بودن و ویژگیهای دیوانه – اجتماعی ما تاثیر میگذارند.
تیم عوامل فوق از ما، فردی مخصوص میسازد که در برخی موضوعها و یا برخی ویژگیها با سایر افراد گوناگون باشیم و یا میان ما تشابه وجود داشته باشد. و در تعاملات فردی خود به خیر و خوبی به تفاوتهای عمیق فردی خود با انسان ها یا اختلافات با گروهی دیگر پی میبریم.
طریق نگرشی که ما نسبت به تفاوتهای فی مابین فردی داریم، بر چگونگی برخورد ما با بقیه افراد اثر میگذارد. بعضا افراد معتقدند که تفاوتها مانعی تعالی بر رمز طرز رابطه ها صمیمانه میباشد و فکرمیکنند در برقراری روابط نزدیک با بقیه افراد می بایست افرادی را برگزینند که بیشترین همانندیها را با او داشته باشند.
حتما چنین باورهایی به فرد اجازه نمیدهد که با صبر و تحمل به احساسات و افکار دیگرافراد اعتنا کند و دیگرافراد را همان گونه که می باشند ببیند و بپذیرد و دوست بدارد. شاید بتوان گفت بسیاری از رفتارهای نامناسبی که ما در جوامع مختلف شاهد آن هستیم، یعنی رفتارهایی همچون بی عدالتیها، تبعیضها، تحقیرها و تهدیدها و … ناشی از همین باور خطا میباشد. از سوی دیگر برخی از بشر ها ها بر این باورند که تفاوتها فرصتهایی مغتنم در زندگی هر فرد می باشند. تفاوتها فرصتهای چالش برانگیزی هستند که به ما اجازه میدهند دوباره خود و نقاط ضعف و قوت خود را ببینیم.
تفاوتها میدان فعالیت مهارتهای آموخته شده ماست. جایی که خواهیم توانست در آن توانمندی هایی را که کسب کردهایم به طور عملی تجربیات کنیم و ببینیم چقدر در شغل میتوانیم آموختههای خود را پیاده کنیم و دراین میدان دوباره ضعفها و توانمندیهای خود رامورد مشاهده قرار دهیم. «تفاوتها به ما فرصت میدهند که بفهمیم با چه مهارتهایی آشنا نیستیم و باید در ادامه کسب آنها باشیم.»
از بینش متخصصان ، توجه به تفاوتهای فردی، پذیرش آن ها و احترام بدین تفاوتها یکی اصول مبناای و مهم در برقراری روابط همدلانه با دیگر افراد است.
در نقطه نهایی ذکر این نکته ضروری می باشد که غرض از اعتنا به تفاوتهای دربین فردی، در نظرنگرفتن و معدود اهمیت تلقی کردن نقش تشابهها در برقراری ارتباط ها همدلانه نیست و به طبع هرچه قدر تشابههای دربین فردی بیشتر باشد توان برقراری ارتباط ها همدلانه بیشتر خواهد بود.
راه های رسیدن به همدلی
فهم و شعور چارچوب خیالی دیگر افراد: هرگاه بتوانیم چارچوب خیالی سایر افراد را بشناسیم و بدانیم چه چیزی برایشان عنایت داراست، با برآوردن انتظارات شان به سهولت میتوانیم با آن ها رابطهای گرم و صمیمی ایجاد کرد کرده، در آن ها نفوذ کنیم.
برای شناخت چارچوبهای خیالی افراد مختلف، بایستی از سوابق زندگی و تجربیات گذشته آنان اطلاعاتی به دست آورد؛ از نقاط ضعف، حساسیتها و میلهای آنها باخبر شد و آنگاه مسایل را از دریچه ی چشم آن ها روئت کرد.
در واقع باید حتی الامکان چارچوب خیالی خود را به چارچوب فرضی فرد دیگری نزدیکتر کرد تا زمینه سخن بیان کردن آماده آید و ارتباط برقرار خواهد شد. به بیانی دیگر، برای ساخت ارتباطی چیره با یکدیگر، می بایست چارچوبهای ذهنی متقارن و همساز باشند.
خواه چارچوبهای خیالی ما به طور طبیعی به هم نزدیک باشند و خواه به اختیار آنها را به هم نزدیک کنیم، هر چه این تقارن بیشتر باشد، ارتباط ما با یکدیگر موفقتر و اقتدار همدلی کردن ما با بقیه افراد بیشتر میباشد. همرنگی و انطباق چارچوبهای ذهنی دو نفر، نقطه عطف یک رابطه اثر گذار و موءثر میان آن ها بوده و مصداق حقیقی وواقعی تفاهم و توافق و همدلی می باشد.
کنترل احساسات و هیجان
دو نفر را تصور کنید که بر رمز مسیلهای بسیار عصبانی می باشند. این دو نفر یک احساس واحد داراهستند ولی احساس خود را به طورهای مختلفی بروز میدهند. اولین با گاز عکس العمل نشانه داده، فحاشی میکند، و دیگری احساسات خود را در اختیار گرفتن نموده، از عکس العمل آنی جلوگیری و قبل از بروز هر عکس العملی میپندارد؛ سهم خود را میبیند و سپس متناسب با موقعیت واکنش نشان میدهد. میزان مهارت افراد در بیان احساسات، ویژگی اجتماعی مهمی می باشد که به برقراری ارتباط هر چه بهتر با دیگرافراد کمک میکند. مهارت بیان احساس به طور من اسب یک کدام از اجزاء خالق «هوش هیجانی» هست.
«هوش هیجانی» تیمای از توانمندیهاست که طی آن فرد میتواند انگیزه خود را مراقبت نموده، در مقابل ناملایمات پایداری کند و تکانش های خود را در اختیار گرفتن کند و متناسب با شرایط پاسخ مناسب را بدهد. حقیقت این می باشد که یک کدام از عامل ها مهم زیربنایی در استحصال به همدلی، اشراف بر هیجانات و احساسات است.
برای برقراری روابط همدلانه بایستی احساسات خود را شناخته، کنترل تکانش های خود را در دست گرفته و اجازه ندهیم پریشانی خیال و خاطر، فکر ما را خدشه دار کند.
انتقال احساسات منفی به دیگران و عدم کنترل هیجان ها نیز از مهمترین کارداران تخریب رابطه ها همدلانه می باشد. شواهد اکثری ثابت میکند اشخاصی که دارای مهارتهای هیجانی هستند و به سطحی از خویشتن داری دست یافتهاند، احساسات بقیه افراد را عالی میشناسند؛ این احساسات را بهتر شعور میکنند و برخورد موثری با آن دارند.
گوش دادن
یک کدام ازاز سایر از ابزارهای اصلی رسیدن به همدلی، گوش دادن و شنیدن حرفهای طرف مقابل میباشد. برای دستیابی اطلاعات خوب و سودمند تنها شنیدن سخنان دیگرافراد کفایت نمیکند. آن چه به حساب میآید کیفیت گوش دادن می باشد. واکنشهای شما به هنگام گوش کردن، سوالاتی که مطرح میکنید و حالات و حرکات شما، همه در دقیق شنیدن موثر میباشند.
ما همیشه در جلسات به مراجعان یادآور میشویم برای آن که بتوانیم با دیگر افراد همدلی کنیم، باید واقعا گوش کنیم. گوش کردن نیمه دیگر صحبت کردن نیست؛ بلکه به غیر از گوش کردن، از قلب و چشمان خود نیز حمایت می گیریم. استماع حقیقی وواقعی مستلزم آن می باشد که به طور موقت احساسات شخصی، انتظارات و پیش داوریها را از دخالت در توان شنوایی خود به دور نگه دارید و به کلیه چیز از دریچه چشم گوینده بنگرید. گوش کردن حقیقی وواقعی کار دشواری هست و انرژی زیادی میطلبد. از سوی دیگر توجه بدین نکته ضروری است که گوش کردن با شنیدن فرق دارد. گوش دادن عملی ارادی می باشد که به شکیبایی و اعتنا نیاز داراست. دقیق شنیدن استدلال مهمی در درک دیگران است و در عین اکنون موانع و سدهای ارتباطی را از در بین میبرد. برای ایجاد کرد و نگهداری ارتباط ها عالی و مطلوب و جلوگیری از اختلاف اظهار نظر، کشمکشها و سوء تفاهمها، بایستی رشته دقیق شنیدن را یادگرفت و به شغل بست. در حالتیکه از کسانی که در نزدیکی فعالیت با سایر افراد بهتر ارتباط برقرار میکنند راز موفقیت شان را سوال کنید، نود درصد از پاسخها حکایت از آن داراست که این افراد با دقت و آرامش به سخنان همکاران و دوروبری ها خود گوش میدهند. دقیق شنیدن، یک مهارت اکتسابی و مستلزم کارایی فراوان میباشد، اما در عوض، اطلاعات بیشتر، تفاهم متقابل و نتایج ارزندهای را درپی داراست. گوش دادن دقیق، جریان اذعان کرد و شنود یک طرفه را به کوششی دو جانبه یا گروهی تبدیل میکند.
در حالتی که میخواهید ارتباط موثری با اعضای خانواده خود یا روی هم رفته مخاطبان خود برقرار نمایید، کوشش نمایید تا در حالتهای ارتباطی نکات زیر را رعایت نمایید:
در خصوص ها خود با سایر افراد آن چه را که میبینید و میشنوید، در ذهن خود خلاصه کنید وبا زبانی ساده استنباط خود را از اظهار نظر مهم و احساسات گوینده با لحنی از صمیم قلب مطرح نمائید.
وقتی گوینده به تعدادی نکته اشاره میکند، در ذهن خود به مطالبی که کانون اعتنا شماست بپردازید و آن را به وی انتقال دهید. در نتیجه او احساس میکند که به چه مطالبی اعتنا بیشتری دارید و جهت سخنانش را به آن سمت سوق میدهد. زمانی هیجانات و احساسات زیادی از سوی گوینده مشاهده کردید، به آخرین گزینه آن واکنش آرم دهید.
برای این که تمرکز افکار خود را حول سخنان گوینده مراقبت نمایید، استنباط خود را به صورت کوتاه و خلاصه مطرح کنید. زمانی استنباط خود را به استفاده کننده ابراز می کنید، تنها برداشت خود را به طرف منتقل نمائید؛ نه سخنان شخص را تایید و نه آن را مردود شمارید.
چهار فن برای دقیق شنیدن:
۱ -تعبیر و تفسیر کردن: با استفاده از گنجینه لغت ها شخصی خود، مطالبی را که شنیده اید برای گوینده تعبیروتفسیر کنید، تا مطمین شوید که سخنانش را درست فهمیدهاید.
۲ -انعکاس احساس: زمانی کسی ناراحت، عصبانی و آشفته هم اکنون به نظر میرسد، با دقیق شنیدن، همدلی خود را به او منعکس فرمائید.
۳ -انعکاس مفاهیم: به طور خلاصه حقایق و محتوای سخن گوینده را منعکس کنید.
۴ -ترکیب کردن و خلاصه نمودن: نکات مختلف سخن گوینده را با هم ترکیب کرده و در یک گزاره به او بگویید.
۵ -هماهنگی: هماهنگی یکی از دست اندرکاران مهم در استحصال به همدلی است.
هماهنگی در معنی حقیقی کلمه و واژه، آینه داری رفتارهای طرف مقابل هست به گونه ای که وی بتواند در اعمال و گفتههای شما اعمال و گفتههای خود را بیابد و بنابراین به چشم خود ببیند که آن چه اطلاعات و تجارباش به آنها حکم کرده است، درست، حقیقی وواقعی و معتبر بوده میباشد.
براین اساس، هماهنگی یعنی رابطه با دیگرافراد از طریق انعکاس لهجه، اندام، صدا، واژگان و خلقیات آن ها، به ترتیبی که آنها با شما خیلی راحت احساس یگانگی کنند.
مسلما هماهنگی به معنای آن هست که جنبههایی از خود را که شبیه سایرافراد میباشد به آنان نشان دهیم.
همه ما رغبت داریم که افراد مشابه خود را دوست بداریم و با آنان هم رای شویم. ما با عده ای که احساسی مثل ما داراهستند، عالم را مثل ما می بینند و دارای همان پسندها و نا پسندها و باورهای ما می باشند، بهتر از کلیه ارتباط برقرار میکنیم و دوستان خود را از بین افرادی بر میگزینیم که در ما حس آرامش خاطر ایجاد کرد میکنند. متخصصان معتقدند که در حالتیکه فرد خواهان برقراری روابط همدلانه باشد، علاوه بر شعور ساختار ذهنی دیگران و به شغل بردن فوتوفن صحیح گوش دادن، میتواند با هماهنگ نمودن خود با دیگر افراد بر عمق و شدت روابط همدلانه خود بیافزاید.